خوابِ زمستانیِ شهر آرزوها
- ۰ نظر
- ۲۴ آبان ۹۵ ، ۲۰:۴۵
در حالیکه از اقیانوسِ عظیم محرّم عبور کرده ایم و در حالِ نزدیک شدن به چشمه های نورانیِ ماه صفر هستیم،در کُنجی از خضری
هنوز هم عزاداریهایی بی ریا،با همون سوز وگدازِ دههٔ اوّلِ محرّم الحرام داره برگزار میشه . . .
به حوالی مسجد جامعِ مقدّسِ خضری می رسیم،صلابت و سرمای شب از لرزِ ستاره های پاییز کاملاً محسوسه،هالـه ای از
عطرِ شهدای گمنام،اطراف مسجد رو احاطه کرده و هر تشنه دلی رو مجذوب خودش میکنه ؛
درب رو که باز می کنیم نوایِ روضه های حزن انگیزِ غربتِ لحظه های کربلا اشکهامونو به دلِ سکوتِ شب می پاشه . . .
اینجا معنویّت برای خودش عالم دیگه ای داره، سکوت . . . آرامش . . . دعا . . . روضه . . . و
صدای شکسته شدنِ دلهای تشنهٔ یه عدّه جوون/.
در چند روز گذشته تجلّیِ مهرِ الهی در سرزمینِ مظلوم و مهربانِ خضری دشت بیاض،کاملا همهٔ اهالی شهر رو شگفت زده کرد ؛
فرشته های مختلفی از اقصی نقاط استان در فضای شهر حضور پیدا کردن و لبخندِ مهربانی رو برای همیشه بر لبهای اهالی شهرآرزوها
به یادگار گذاشتند . . .
حضورِ این عزیزان در خضری دشت بیاض یک اتّفاق ساده نبود و در حقیقت نتیجه و آثارِ اتحاد و همبستگیِ مسئولانِ بی ادّعای شهرمون و
فعالیّتهای جهادی اونها بود که بالاخره چشمان ما رو به دیدنِ بهارِ عمران و آبادانیِ شهر روشن ساخت ؛
مگر میشه در گوشه ای از شهرِ آرزوها خدمتی صادقانه و بی ریا انجام پذیره و فرشته های مقرّب که واسطه های فیض الهی هستن،اون
رو ثبت و ضبط نکنند؟!
یقینا هر قدمی که از رویِ اخلاص برداشته بشه و نگاهش به دنیا نباشه میتونه نتایجِ ارزشمندی رو در پی داشته باشه و در حقیقت ما در
خضری دشت بیاض شاهدِ پازلِ آبادانی هستیم که برای چینشِ هر قطعهٔ اون،زحماتِ زیادی کشیده شده و تنشهای فراوانی پشتِ سر
گذاشته شده و ازین بایت باید شب و روز قدردانِ محبّت ها و موهبت های الهی باشیم که همیشه شاملِ خضری دشت بیاض بوده است؛
بر خودم لازم میدونم از زحماتِ حجـه الاسـلام مدنـی(امـام جمعـه متعهّدِخضـری دشت بیـاض)،جنـاب آقـای محمّـدشریـف گلچیـن
(بخشـدارِ محتـرمِ بخش نیمبلـوک)،جناب آقای مهنـدس سیّـدحسین جـوادی(شهـردارِ فعّـال خضــری دشت بیـاض) و
اعضـای محتــرم و دلسـوزِ شـورای اسلامـیِ شهـرخضـری دشت بیـاض و سـایر مسئولینِ شهرمـون که صادقانـه برای اعتلای
ییلاقِ مظلـومِ خـراسان قدمی برمیـدارن سپاسگـزاری کنـم .
دست بوسِ همهٔ شما عزیزان هستیم و آرزومندیم هیچگاه در مسیرِ خدمت،دچار کبر و غرور نشده تا همچنان شاهدِ این اتّفاقاتِ مثبت و
شیرین در سرزمین خضرِ مقدّس باشیم/. ان شاالله
مطمئناً همهٔ ما آگاهیم که حوزهٔ علمیه امام محمّد باقرِخضری منشأ برکات و ثمرات بیشماری برای خضری دشت بیاض بوده و ازین بایت
همواره موردِ توجّه شهروندان عزیزِ شهرآرزوها قرار گرفته است ؛
با خبر شدیم که حجه الاسلام ناصر احترامی که سابقاً مسئولیت آموزش حوزه علمیه امام محمدباقر خضری رو عهده دار بودن بعنوان
مدیر جدیدِ این حوزهٔ انتصاب شدن،که جا داره به ایشون که از روحانیّون موفّقِ شهرمون هم بشمار میان این انتصابِ شایسته رو تبریک عرض کنم .
امیدوارم روز به روز شاهدِ شکوفاتر شدنِ غنچه های ولایت و ارادت در این حوزهٔ موفّق باشیم و ما هم حجه الاسلام احترامیِ عزیز رو با
نگاه های مهربان خودمون بیشتر همراهی کنیم .
از زحمات و خدماتِ بی دریغ حجه الاسلام عباس علیزاده هم تقدیر و تشکّر می کنم و از خداوند منّان برای این حاجی عزیزمون توفیق و
سلامتی آرزومنــدم/.
جلسه ی تشکیل ستاد گرامیداشت یوم الله 13 آبان با حضور بخشدار،شهردار و
شورای اسلامی و جمعی از مسئولین ادارات،در
اداره آموزش و پرورش خضری برگزار
شد .
به گزارش روابط عمومی اداره تبلیغات اسلامی خضری دشت بیاض،در
ابتدای این جلسه « محمد شریف گلچین » بخشدار نیمبلوک
طی سخنانی به جایگاه
شهداء از دیدگاه امام راحل (ره) اشاره کرد و گفت : حضرت امام خمینی (ره)
شهید حسین فهمیده را
هم طراز رهبری دانستند؛
بخشدار نیمبلوک به رویدادهای روز 13 آبان اشاره کرد و افزود : سیزدهم آبان سالگرد سه رویداد مهم در تاریخ ایران است :
تبعید امام خمینی به ترکیه در 13 آبان 1343، کشتار دانشآموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و تسخیر سفارت امریکا در 13 آبان 1358،
سه رویداد متفاوت بودند،ولی هر یک در شکل دادن به حرکت انقلاب اسلامی نقش خاصی ایفا کردند .
« محمد شریف گلچین« به ارتباط بین این رویدادها اشاره کرد و اظهار داشت : هویت هر سه رخداد،مبارزه با استکبار و عوامل آن است و به
همین دلیل این روز «روز ملی مبارزه با استکبار» نامیده میشود ؛
در ادامه هر یک از شرکت کنندگان، نظرات و
پیشنهادات خود را جهت برپایی هر چه باشکوهتر مراسم راهپیمایی یوم الله ۱۳
آبان بیان کردند و
پس از بحث و تبادل نظر و تشکیل کمیته های مختلف،در خصوص مسیر راهپیمایی،زمان تجمع،سخنران مراسم و برنامه های فرهنگی
تصمیمـــــ
گیـــری شـــــد .
صبح جمعه ؛
دعای ندبه تموم شده و خورشیدِ مهربانی در آسمانِ خضری خودنمایی می کنه . . .
دلِ شهر کمی سرده و هوا طعمِ زعفرون گرفته ؛
بوی نونِ تنوری توی کوچهٔ سادگی پیچیده و دودِ خاطره های بی بی جون به مشام میرسه ؛
آتشِ هیزم های تنور،خاطره انگیزتر از اون چیزیه که فکرشو می کنی ؛
اون طرف تر تخم بلدرچین رو آب پز کردن و گذاشتن توی سفره ای که از خاطراتِ گذشته لبریزه ؛
اینجا یه آشیانِ مِهره که اون صفای گذشته های خضری رو با خودش به امروز آورده ؛
اینجا دل به آتشِ تنور خوش کرده اند،تنوری که میسوزه تا خضری چشم به دستِ بنده هاش نداشته باشه ؛
ﺭﺍﺿﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﭘﺎﯾﯿﺰِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻣﻦ ...
ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﻢ ﺑﺮﮔﻬــــﺎﯼ ﺯﺭﺩ ﻭ ﻗﺮﻣﺰﺕﺭﺍ
ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺩﺭ هوایت
ﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﮒ
ﻣﻦ ﺑﻮﯼ ﺧــــــــــﺪﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﻢ ﺍﺯ ﺗـــﻮ
دوباره پاییز
اما نه «فصل خزان» زرد!
دوباره پاییز
اما نه فصل اندوه و درد!
دوباره پاییز
فصل زیبای سادگی
دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی