وقف چشمۀ همیشه جاری . . .

بوی یلدا رو حس میکنی؟باز هم قرار عاشقانۀ پاییز و زمستون؛قراری طولانی به بلندای یک شب

غارفارس در حاشیۀ شهر خضری دشت بیاض"گنجینه ای در دلِ تاریخ"

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

غارفارس واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارسان واقع در شهر خضری دشت بیاض غارفارس غارفارسان خضری دشت بیاض

" اینجا خراسان جنوبی،اینجا قاینات،اینجا خضری دشت بیاض

گردش در طبیعتِ بکرِ خضری همراه با نسیمِ دل انگیزِ پاییز . . .

صعود گروه کوهنوردی بزگمهرقاینی به ارتفاعات غارفارسان خضری دشت بیاض

گزارشِ باشگاه فرهنگی ورزشی بزرگمهر قاینی . . .

باسلام

برنامه هفتگی کوهنوردی باشگاه بزرگمهرقاینی(پیمایش غـار فارس بمناسبت گرامیداشت روز قاینات)

این برنامه از ساعت ۶صبح الی ۱۲ باحضور ۴۳ نفر درارتفاعات غارفارس وباهمکاری صمیمانه گروه کوهنوردی خضری

باموفقیت انجام شد.غارفارس در۶۹ کیلومتری شهرستان قاین و۹کیلومتری شهرخضری واقع شده است

 که باکمی توجه ازطرف مسئولین می تواندبه یکی از جاذبه های گردشگری منطقه تبدیل شود.

 سپاس فراوان از جناب عبّاسی مقدّم وهمنوردان باصفای شهر خضری

جمعه :              ۹۷/۹/۲۳

شماره برنامه:      ۴۵-۹۷

سطح برنامه: نیمه سنگین

سرپرست :سرکار خانم مریم یوسفی

شماره تماس جهت شرکت دربرنامه های کوهنوردی،کویرنوردی،غارنوردی،طبیعت گردی باشگاه بزرگمهرقاینی

سرپرست کوهنوردی:جناب براتی  09153621727

مدیریت باشگاه:جناب یوسفی   09155628316

روابط عمومی باشگاه فرهنگی ورزشی بزرگمهرقاینی

بجای شکّ کردن یا شکایت کردن،انرژیِ خود را در راهِ رسیدن به هدف خرج کنید ؛

 

در این کارگاه موسیرِ خشک رو به صورت ورقه ورقه وارد می کنن، ضایعات اونا رو جدا کرده و

مجدداً بسته بندی می کنن تا جهتِ کاربردهای بعدی مورد استفاده قرار بگیره . . .

چشمانِ پدر و مادر فانوسِ زندگی ماست،خدایا هیچوقت دنیای ما رو تاریک نکن ؛

به منازلِ ساده و صمیمیِ اون دسته از همشهریانِ عزیزی که تا این لحظه قریب به 100سال

از خداوندِ متعال عمر گرفته بودن،سری زدم

در لحظۀ ورود به منزلِ این بزرگواران،آبشاری از عاطفه و مهربونی قلب بنده رو تسخیر کرد ؛

چه محیطِ آروم و عارفانه ای

میشد خداوند رو ساده تر احساس کرد

میشد طعمِ معنویّت رو با یک لبخندِ بی تکلّف به راحتی چشید . . . 

به گفتۀ اکثرِ این بزرگواران،در اواخر دورۀ قاجار که صدور شناسنامه رایج شد،قریب به 5سال

عمرِ برخی از ایشان در سجل کمتر از سنّ واقعی ثبت شده است / . 

قابلِ ذکره که اداره سجلِ احوال از 20 آذر 1297 در ایران تاسیس شده و از سال 1304 صدور شناسنامه در

برخی نقاط کشور الزامی شده است .

" برای رؤیتِ تصاویر در سایز بزرگتر روی اونا کلیک کنین "

حواسمان به چروک هایِ دور چشمِ مادرانمان و لرزشِ دست های پدرانمان باشد ؛

وقتی به منزلِ بزرگواران رسیدیم
به شدّت تحتِ تاثیرِ مهر و محبّتِ این پدران و مادران آسمانی قرار گرفتیم . . .
.................................................................................................................................................

با توجّه به شنیده ها به نظر می رسه که سنِّ خانم خاتون طاهری نوری بالایِ صد سال باشه

(چون آقای میامی با 83سال سن دامادِ ایشونن و خودِ بزرگوار هم اواخرِ حکومت قاجار رو به خاطر میارن)

بدرقه هایی که کاسۀ چشمانم پشتِ پاهایشان را خیس کرد . . .

در شهرآرزوها،ردِ پای"خوبان" همیشه سبز می ماند ؛

پیرِمردان شاه خضری،طبیعتی به زیبایی بهار

منزلت : جایگاه

یکی آوُرد خبر از بیشۀ دل،که شقایق ها بهانه گیر شدن

زلزله خضری دشت بیاض

من همین قدرمیدانم که،باران صدای پای اجابت است ؛

خنجری برقلبِ بیمارت زدند،بهرِ حقّ گفتن ولی "دارَت زدند"

به ما تهمتِ واگرایی زد . . .

شاید یادش رفته بود زمانی که میخواستن بیرجند رو بعنوان مرکز استان انتخاب کنن ؛ در قاین چه خبر بود !

شاید یادش رفته بود که شیشه های اتوبوس بیرجند رو چطوری توی قاین با سنگ آوردن پایین  . . .

سه روز تحصن در قاین ؛

فردوس چه خبر بود !!!

یادش رفته بود که اهالیِ زهان هنگامِ ارتقاء بخشِ زیرکوه به شهرستان چه کارایی که نکردن و هنوز هم ادامه داره . . .

و هزار اتّفاقِ دیگه ؛

ولی با وجودِ همۀ این حوادث،دولت کارِ خودشو انجام داد و هیچ اتّفاقِ خاصّی نیفتاد "

چند روز گذشت و همه چیز به حالت عادی بازگشت ؛

ولی اهالیِ خضری دشت بیاض بخاطر صداقت و سادگیِ خودشون،فقط گفتن : صبر کنین همه چیز درست میشه . . . !

امّا نشد ؛

و امروزه ما باید شاهد باشیم که بخشِ نیمبلوک با پتانسیل های فوق العادۀ خودش به اندازۀ یک دهم سرایان یا خوسف

اعتبار می گیره و این بسیار قصّۀ غمناک و غیرقابلِ تحمّلیه ؛

فرزندان این بخش همۀ کسانی رو که در حقّ ما کوتاهی و بزدلی کردن نخواهند بخشید ؛

ننگ بر شما

وای بر تو هم باد ای قهرمانِ عروسکی . . .

خدمت کردن به زادگاه "توفیق" می خواد (خاطرۀ یک خادم)

محمد رحیمی مدیر اجرایی امامزاده عبدالله کارشکه ؛

وی ساکن مشهد بوده ولی بعد از دو دهه مجدداً به روستای کارشک بر می گرده و علّت این موضوع رو

اینگونه بیان می کنه : سال 65 کارشکی های مقیم مشهد با هم وعده گذاشتن که دعای سمات رو

در محلِ امامزاده برگزار کنن و اون زمان که بعد از مدّت ها به زادگاهم برگشته بودم ،اوضاع امامزاده رو

از نزدیک مشاهده و مقداری پول نذر ساخت این بنای مقدّس کردم . . .

وی که دستی در امور عمرانی آستان قدس هم داشته،ادامه میده : چون تجربه آهنگری و جوشکاری در مشهد

داشتم دوستانم به من پیشنهاد کردن به جای نذرِ پول،بازسازی امامزاده رو بر عهده بگیرم ؛

رحیمی زیربنای اون زمانِ امامزاده رو 100 متر مربع عنوان می کنه و یادآور میشه : از همون سال،شروع به

بازسازی کردیم و بالاخره بعد از 20 سال تونستیم ساختمان رو بازسازی کنیم ؛

وی به شفای بیماریِ خودش توسط این امامزادۀ شریف اشاره می کنه و میگه : بعد از اینکه مقداری از

کارهای عمرانی امامزاده رو انجام دادم به یکباره بیماری روماتیسمِ روانی گرفته و برای مدّت زیادی در مشهد از

ناحیۀ پا و کمر فلج شدم . . .

این خادم امامزاده بیان می کنه : بعد از مدّتی به من گفتن که شخصی خواب دیده برای شفا به امامزاده بروم ؛

لذا یک شبِ جمعه مقابل ضریحِ مطهّر مرا دراز کشوندن و تا صبح همون جا خوابیدم؛

نزدیک صبح در خواب دیدم که شخصی از پشت سر مرا به یکبار بلند کرده و به زمین زد،ناگهان از خواب

بلند شدم و اطراف رو نگاه کردم ولی هیچ کس نبود،زمانِ زیادی نگذشت که صبح شد و اقوام

بالای سرم حاضر شده بودن ولی اون زمان خودم تونستم بعد از یک سال و هشت ماه مجدداً راه برم و این شفا

باعث شد که همیشه خادم امامزاده باقی بمونم . . .

 

یک دانه شمع و یک شیشه گلاب،چه ملاقاتِ ساده ای دارند اموات

وطنم ای شکوهِ پابرجا "خضری دشت بیاض"

" برای رؤیت تصویر در سایز بزرگتر،روی اون با ذکر صلوات کلیک کن "

خضری،میراث دارِ نهضتِ سیاسی در خراسان جنوبی

اگه دریچۀ بوستانِ سیاست رو به سمتِ دلخوشی ها باز کنیم ،

نسیمی روحنواز، قلب و جان ما رو نوازش می کنه . . .

نسیمی که منشأش دامانِ سبزِ شهر آرزوهاست

و هویّتش احساسهای بی آلایش و پاکِ مردانِ بزرگ خضریائیست

مردانی که شُهرتِ شهر رو از شهر ، بخش ، شهرستان و استان گذروندن

و جغرافیای ما رو در دلِ تاریخ ماندگار کردن ؛

خبری دل انگیز به طراوتِ مزارع شرکت سهامی زراعی خضری

 یکی از مسرّت بخش ترین خبرایی بود که توی این چندساله شنیدم ؛

بالاخره نام تجاریِ محصولاتِ لبنیِ شرکت سهامی زراعیِ خضری از " نیمبلوک " به " خضری " تغییر یافت  . . .

" خضری " یک برندِ دوست داشتنی

و چه طراحیِ با سلیقه و زیبایی ؛

آفرین بر مهندس رمضانی و هیئت مدیرۀ محترم ؛

حالا میشه با لذّتِ بیشتری محصولاتِ شرکت سهامی زراعی خضری رو نوشِ جان کرد ؛

امیدوارم با یک بازاریابیِ خوب،محصولاتِ لبنیِ شرکت جایگاه بهتری از گذشته برای خودش لحاظ کنه . . .

"دوباره می سازمت وطن"

ملاقاتی امیدآفرین،در میعادگاهِ عشق و عرفان

با تعدادی از اعضای انجمن جوانان خضری ،

جهت احوالپرسی،مشورت و زیارتِ حجه الاسلام یعقوبی" امام جمعۀ جهادیِ شهرخضری دشت بیاض "

راهیِ دفترِ ایشون شدیم . . . 

جلسه با قرائت قرآن مجید شروع شد ؛

در ابتدای جلسه بچّه ها در موردِ نقاطِ ضعف و قوّتِ موکب و سایرِ برنامه های انجمن جوانان صحبت کردن و 

در ادامه،جلسه با بیانات و نقطه نظراتِ حاج آقا پیرامونِ مسائل شهر و ارائه راهکارهای نوین جهتِ

پیشبردِ اهدافِ انجمن جوانان ادامه یافت ؛

گپ و گُفت های خودمونیِ بچّه ها با حاج آقای یعقوبی،مزه و طعمِ جلسه رو شیرین تر کرده بود . . . 

امام جمعۀ محترم،ضمن تحسینِ اعضای انجمن بابتِ زحماتِ ایشون در مناسبت های مذهبیِ شهر،بر همکاریِ بیشترِ

انجمن در موضوعاتی نظیرِ ترویجِ فرهنگ قرآنی و غیره تاکید کردند ؛

راجع به مسائلِ مختلفِ شهر هم بحث و تبادلِ نظر گردید و مقرر شد منبعد این گونه جلسات با رنگ و بوی بهتری

ادامه داشته باشد  . . .   "ان شاءالله"

"برای رؤیتِ تصاویر درسایز بزرگتر روی اونا کلیک کن "

به آثار و برکاتِ این موکبِ آسمانی،ایمان داریم ؛

ضیافتِ ارادت و سخاوتِ بچّه های خضری در موکب الرضا(ع)،چند روزِ قبل به پایان رسید . . .

همبستگی،افتادگی،محبّت،تلاشِ خستگی ناپذیر و بدونِ چشمداشتِ بچّه ها،برای همیشه در

کلکسیونِ خاطراتِ شیرینِ زائرین،جاودانه شد ؛

همه چیز به کمک حضرتِ بقیّه الله ارواحنا لِترابِ مقدمهِ الفداء و همّت مثال زدنیِ همشهریانِ عزیزم، به خوبی پیش رفت و

و هنوز شیرینی،حلاوت و برکاتِ این خدمتِ بی منّت داره احساس میشه ؛

امروز یکی از مشتریانِ شعبه،از این کارِ بزرگِ مریدانِ امامِ عصر(عج) تشکّر کرد و کارشون رو یک اتّفاقِ بزرگ و شایسته عنوان کرد ؛

خدایا ممنون از اینکه این ضیافتِ ناقابل رو با حضورِ فرشته هات،برکت بخشیدی ؛

سکانِ هدایت استان خراسان جنوبی در دستانِ گرمِ " محمّد صادق معتمدیان "

 قدردانی می کنیم از

همۀ بخشدارانِ سابقِ بخش نیمبلوک،فرمانداران سابقِ شهرستان قاینات واستانداران سابقِ خراسان جنوبی،که

نگاه خاصّ و ویژه ای به شهر استراتژیک خضری دشت بیاض و بخش نیمبلوک داشته و دارند .

(منهای اون دو سه تایی که خیانت کردن به ما) ؛

خداقوّت عرض می کنیم خدمتِ مهندس خسرویِ عزیز و مهندس کریمی بزرگوار

همچنین انتصاب جناب آقای معتمدیان به عنوان استاندار جدید خراسان جنوبی رو

به ایشون تبریک عرض نموده و برای هر سه بزرگوار در عرصۀ پرتلاطمِ سیاست،آرزوی توفیق و تندرستی مسئلت داریم . . .

دانستنی هایی از تقسیماتِ کشوری در خراسان جنوبی

* آب را گل نکنیم ؛ مردمانِ سَرِرود آب را می فهمند

آسمان . . . 

من میخوام یک سفرِ ، "بی حاشیه" داشته باشم

واسه این از پشتِ بوم ، باید تا ابرا  "رها" شم

تو زمین ، آدما حرمت ندارن واسهٔ "آب"

دشتِ ما رو ، با ندونم کاریا کردن "خراب"

من میخوام با ابر و بارون ، خودمو "آشتی" بدم

به اونا که تشنه ان ، یه "شیرِ پاکتی"بدم

به بارون بگم که نامِ شیرِ ما ، "نیمبلوکه"

واسه این شیر ، کفِ دستِ دامدارامون "چروکه"

کنار ابر بشینم ، "اشکمو" جاری بکنم

هوای "دلم" رو  اندکی بهاری بکنم

بش بگم خوش بحالت ، فاصله داری از "زمین"

اینجا آدما همش "دروغ" میگن ، فقط همین

سیاست چیره شده ، به "دین" و دنیای همه

واسهٔ نونِ حلال ، پشتِ کشاورزا "خَمِه"

خوش بحالِ تو ، که با "ستاره ها" حال می کنی

پیشِ خورشیدِ "عدالت" ، رفع اشکال می کنی

ما که اینجا زندگیمون شده "حرص خوردن" و بس

واسمون "حرمتی" نیست ، اندازه یک دونه عدس

هر بلایی که میخوان ، در میارن رو سرِ ما

مونده که فردا بیان ، سراغِ گاو و خرِ ما

آهنا رو می کارن توی زمین ، "جایِ درخت"

دیگه فردا رو زمین ، "نفس کشیدن" میشه سخت

تازه چند سالِ دیگه ، زمین میشه "تشنهٔ آب"

آره اینجا زمینه ، با آدمای "بی صواب"

"خضری و دشتِ بیاض" ، میخواد بیاد تو کهکشون

شاید اینجا  باشه از "خداشناسی" یه نشون

من میخوام با "ستاره" ، لحظه ای خلوت بکنم

از زمین و "آدماش" ، اندکی صحبت بکنم

من میخوام ، دلم رو "تاب بازی" بدم روی هوا

به نسیم بگم ، زمین نداره "گوشِ شنوا"

همه چیز اینجا شده ، "دوز و کلک های درشت"

هر کسی حرف بزنه ، روی سرش خورده یه "مشت"

من میخوام پیش خدا ، بگم چرا "دنیا" رو داد ؟

توی دنیا ، خوشه اون کسی که دوره از "سواد"

هرکسی بفهمه چیزی ، "غصّه هاش"  زیادتره

خوش بحالِ اون کسی که ، زندگیش رویِ "خره" . . .

گاهی از تلخیِ این همه خاطره "می میرم"

در سال 1375 هجری شمسی،دهستانِ نیمبلوک به بخش نیمبلوک ارتقاء پیدا می کنه ؛

خضری دشت بیاض به دلایلی نظیرِ، پتانسیل،موقعیّت وجمعیّت،به عنوان مرکزِ بخش نیمبلوک انتخاب میشه

بخش نیمبلوک در ابتدا قسمت های وسیعی در شمال تا مرز گناباد،جنوب غرب تا کرغند،جنوب شرق تا بزن آباد و

در شرق روستاهایی همچون نوغاب حاجی آباد و محمدآباد علم را در بر می گرفت !!!

فاصلۀ خضری دشت بیاض(مرکز بخش)تا دورترین روستاهابه 80کیلومتر هم نمی رسید

امّا در سال 1382 به دلایلی نامعلوم وعجیب،روستاهای شرقی از بخش نیمبلوک جدا گردید و تنها 33 روستا در

محدودۀ بخش نیمبلوک باقی ماند !!!

و عجیب تر از این خیانتِ بزرگ،اینه که در سال 1383 همزمان با ارتقاء روستای اسلام آباد به شهر، نام بخشِ نیمبلوک در

اقدامی کم سابقه و خائنانه،در مقابل چشمانِ اعضای شورای اسلامی خضری دشت بیاض و بخشدارِ وقت ، جایگزینِ

نام اسلام آباد شد و نه تنها برای همیشۀ تاریخ،هویّتِ اسلام آباد زیرِ سؤال رفت بلکه حیاتِ سیاسیِ بخش نیمبلوک واردِ

عرصۀ جدیدی شد که مبدأ ظهورِ پاره ای اختلافات و واگرایی ها هم به شمار می رود .

می دانید فرماندارِ وقتِ قاینات چه کسی بود ؟!

حفرِ چاههای عمیق در منطقۀ خضری جهتِ آبرسانی به روستاهای شهرستان قاینات آغاز می شود و از این بابت

کوچکترین اعتراضی از سمتِ اهالی خضری دشت بیاض متوجّه متولیّانِ مسئول در این زمینه نمی گردد !

با پیگیریهای نابخردانۀ نمایندۀ وقتِ قاینات،کارخانۀ فولاد با نامِ کارخانۀ فولادِ خضری جهتِ احداث در جلگۀ خضری،

مجوز می گیرد ولی به دلایلِ فراوانی که یکی از آنها کم آبی به شمار می رفت این کارخانۀ لعنتی از جلگۀ خضری

رخت بر می بندد و به موقعیّتِ فعلی انتقال داده می شود ؛

زمان همچنان با التهاباتِ سیاسیِ منطقه و واگرایی های ناشی از آن  در گذر است

بارها قولِ ارتقاءِ بخش نیمبلوک به شهرستان،از زبان مسئولین بویژه نمایندۀ قاینات و استاندار خراسان جنوبی

شنیده می شود و طومار های مختلفی از سطح شهر خضری دشت بیاض و بخش نیمبلوک به وزارتِ کشور ارسال می گردد .

در اواخرِ دولتِ دهم و پس ازپیگیری های مکرّر،خبر خوشِ ارتقاء بالاخره گوشِ شهر و بخش را نوازش می دهد

ولی یک قصۀ پرغصّۀ کسل کننده بار دیگر همه چیز را بهم می ریزد . . . !

ولی

ما همچنان مثلِ سیاهکوهِ بیناباج(بلندترین قلّۀ استان خراسان جنوبی که  ارتفاع آن از سطح دریا به بیش از 2857 متر می رسد و

به بام خراسان جنوبی شهرت دارد "راست قامت ایستاده ایم و چشم انتظار "

و امّا چند نفر تاوانِ خیانت به خضری رو پس داده و منبعد هم پس خواهند داد :

- اونیکه ما رو قربانی کرد

- اونیکه خودش رو قهرمان داشت

- اونیکه شخصیّتی اخلاقی داشت 

و اونیکه مدّعی بود و رفت . . .

" اشاره به داستانِ موسی و خضر "

و خداوند آیندۀ خضری دشت بیاض را روشن مقدّر نمود ؛

"تصاویرِخضری" از دریچۀ رنگارنگِ پاییز

بارون که میاد

دوست داری تو خاطره های کوچه باغها غرق بشی

به هرگوشه که نگاه می کنی بوی امید و زندگی رو میشه حس کرد

قهوه خونۀ استَلی(استاد علی) یادته

بارون که به دیواراش میزنه،همۀ خاطراتی رو که تاحالا از این محل شنیدی توی ذهنت جاری میشه

وقتی بارون به قسمتای قدیمیِ شهر می باره،احساسِ قشنگتری پیدا می کنی

اونجاها دیگه بوی تجمّلاتِ دنیا،آدمو اذیّت نمی کنه

امسال کشاورزیِ خضری،شادابی و نشاطِ بیشتری پیدا کرده و خیلی از زمین ها دوباره بعد از چند سال

زیرِ کشت رفتن و این یعنی  مهربونی با "روزهای خوبِ خدا "

خیلیا امسال گندم کاشتن

عطرِ عاشقی رو میشه از جوونه های گندم استشمام کرد

خدایـا شکـرت 

خدایا؛هوای سرزمینِ خضرِ مقدّس رو بارونی تر کن ؛

سلام خدا جان

سلام ای لطیفِ جبّار و ای عزیزِ قهّار

خدایا تو رو با چه نامی صدا بزنیم که خیره به شهرمون نگاه کنی ؟!

چکار کنیم که خضری دشت بیاض،دلخواهِ تو باشه ؟

دوست داریم فقط توی شهرِ آرزوها عطر و بوی تو استشمام بشه

خدای من،مگه خودت نگفتی : ادعونی استجب لکم

پس بیشتر از گذشته به شهرمون نظر کن

از دنیایِ موسی گذشتیم چون به آخرتِ تو ایمان داشتیم

خدایا ؛ ساکنانِ خضری دشت بیاض کشاورزانی هستن که عشقِ رزقِ حلال،اونا رو اسیرِ خاک کرده

از تو تمنّا داریم،

بارونِ رحمتت رو از ما دریغ مکن

شرمسارِ تو هستیم

از گناهانِ ما درگذر

یا ربّ العالمین

می گویند جمعه می آید ؛ آری، روزی که بازار تعلّقات دنیا را تعطیل کنیم او خواهد آمد

راه‌های تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج)

رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد ؟ و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است ؟

رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است:

الف) در عالم خواب؛             ب) در حال مکاشفه؛              ج) در حال بیداری

در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوۀ دیدار سه گونه دارد :

۱ ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛به گونه‌ای که دیدار‌کننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجّهی

به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی می‌شود، این رؤیت ممکن است برای

بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمی‌شناسند .

۲ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و

انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از

چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهم‌تری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که

این نوع دیدار فو‌ق‌العاده اندک است ؛

۳ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات می‌کند، ولی در آن حال به

حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی می‌پندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود،

یقین پیدا می‌کند که وی امام عصر(عج) بوده است . . .

بیشتر تشرّفاتی که در کتاب‌ها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده

در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمی‌دهد؛

ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا می‌کند که وی امام بوده است.

اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیت‌هایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بی‌تقوا

پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم .