دیگه ندارم آرزو ، جز آرزوی روی تو
حسن خسروی خضری (شهرآرزوها) | دوشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۴۵ ب.ظ
دیگه ندارم آرزو ، جز آرزوی روی تو
دلم می خواد پر بزنم ، فقط در آرزوی تو
دنیایی از آرزوها ، نهفته در نگاهِ توست
مهدی بیا و سر بزن ، که آرزو " پگاهِ توست "
خسته ز آرزو شدم ، تو آرزوی بهتری
خضری رو با خستگیاش ، فقط تویی که میخری
گفته بودم یه روز میاد ، که ارتقاء در میزنه
حالا می فهمم که فقط ، مهدی به باور می زنه
تنهاتر از همیشه ای ، عزیزِ قلبِ فاطمه
تو اوجِ آرامش من ، عشقی بدون همهمه
خضری رو میسپرم به تو ، میخوام تو رو پیدا کنم
یه جایِ خلوت برم و ، تا دیدنت دعا کنم
منو ببخش که مستدام ، فاصله داشتم ز دلت
دیگه میخوام که قلبمو ، وصل بکنم به منزلت
نوشته هام تموم شده ، حرفی ندارم بزنم
مولای من عزیزمی ، تویی تمومِ وطنم
- ۰ نظر
- ۰۲ خرداد ۰۱ ، ۱۶:۴۵