میهمانیِ عشق در قلبِ فرزندان خضری دشت بیاض
وقتی در لابه لایِ ترافیکِ ذهن و در حاشیۀ خلوت و سکوتِ شهر،چند نفر پیدا میشن که یه چراغ به روشنیِ شهر
اضافه می کنن،خیلی حس و حالِ قشنگی به همشهریان دست میده و در حقیقت
این چند نفر جورِ خیلی از کم کاری ها و انزوایِ افکار شهر رو به دوش می کشن تا نشون بدن که هنوز شهر آرزوها
پتانسیلِ خوبی برای رشد اقتصادی داره . . .
وقتی یه مغازه در مبلمانِ شهر زیبای خضری دشت بیاض به نقاّشی در میاد ؛ یاد و خاطره مهندس علی باقری در
اذهان شکل می گیره که چقدر به کسبه و بازاریای شهر امید می داد و اونا رو ترغیب به سرمایه گذاری می کرد . . .
ای کاش در دفترِسبزِ شهر آرزوها،همیشه جایی برای ثبتِ لحظه های زیبا وجود داشته باشه تا افرادی مثلِ برادران اسداللهی
بتونن دست به قلم بشن و یه قدم ما رو به آرزوهای روشنِ باغشهرِ خراسان جنوبی نزدیکتر کنن ؛
ممنونم " برادرانِ خونگرمِ اسداللهی "
- ۹۸/۰۸/۲۹