چه سیل های ویرانگری
چه سدهایی که سرریز شدن و چه روستاهایی که تخلیه . . .
واقعاً روزگار سختی رو ایران تجربه کرد که هنوز هم ادامه داره
باز هم خدا رو شکر ؛ چون می تونست بلای بزرگتری نازل بشه مثل سیل و زلزلۀ سالهای دور چین که
همزمان اتّفاق افتاد ! به طوریکه سدهای بزرگ شکست و یک تمّدنِ بزرگ نابود شد . . .
ولی چرا باید اینگونه بلاهای طبیعی گریبانگیر انسانها بشه ؛؟
اگه به قران رجوع کنیم قطعاً به جواب های قانع کننده ای می رسیم . . .
" خودمون رو تکون بدیم قبل از اینکه خداوند ما رو تکون بده "
در هر صورت اتّفاقی بود که افتاد ؛ ولی
ایران اسلامی همچون یدِ واحده به یاریِ سیل زدگان شتافت و از کوچکترین مساعدتی دریغ نکرد . . .
همه جای وطن بوی مهربانی و سخاوت گرفته بود و برای چند روز کسی از گرانی و بیکاری سخن نگفت ؛
و این یک امتحان الهی دیگر بود برای ایران
خضری دشت بیاض و بخش نیمبلوک هم با مساعدتهای مالی و غیرمالی خودشون از این غافلۀ مهر عقب نموندن و در
این زمینه همکاری های گسترده ای رو به نمایش گذاشتن . . .
در این میان مرکزِ نیکوکاریِ جواد الائمه خضری دشت بیاض با محوریّتِ حاج آقای علیزاده و
تلاش شبانه روزیِ سرکار خانم آزاد و سایر دوستان،به زیباترین مصداقِ نوعدوستی و همکاری اجتماعی تبدیل شده بود ؛
واقعاً دستمریزاد " خیّرینِ بزرگوار "
خداوند پشت و پناهتون