راز و رمزِ ماندگاریِ یاد و نامِ برخی خدمتگزارانِ شهر در چیست . . . ؟!
وقتی قلم به دست می گیرم تا از اتّفاقاتِ زیبای شهرِ خودم واژه هایی رو به تصویر بکشم دوست دارم با قشنگ ترین احساس ها
جملاتم رو تموم کن . . .
ولی گاهی وقتا در ذهنِ مشوّش و متراکمِ خودم با مسئولینی مواجه میشم که در عمل به اندیشه های سازمانی ضعیف ظاهر میشن و
در عقیده و هدفِ خودشون برنامه ریزی و بهم پیوستگی لازم رو ندارن ؛
من از همۀ مسئولینِ شهر بوِیژه اعضای محترم شورای اسلامی شهر و هیئت مدیرۀ محترم شرکت سهامی زراعی خضری که با
رأیِ مستقیمِ مردم حیاتِ اجتماعی اونا احیاء شده انتظار دارم با تمومِ انرژی و با یک عشق و حسِ وطن پرستیِ ناب به گوشه گوشۀ شهر
سر بزنن و هر کجا فعالیّتِ عام المنفعه ای رو به چشم می بینن از اون حمایت کنن ؛
بایستی هر لحظه نگاههای همشهریان رو درک کنن و از قدرتِ مردمیِ خودشون بهره ببرن . . .
انجمن جوانان خضری خیلی جاها برای شهر آبروداری کرده و هیچگاه حضورِ این عزیزان در فعالیّتهای اجتماعیِ شهر از روی وسوسه و
هوس نبوده بلکه نشأت گرفته از یک احساسِ ملکوتی بوده و بس ؛
دو سال قبل با حمایتِ مهندس اسماعیلی ، مهندس گلچین و بچّه های انجمن،پروژۀ فضای سبز جادّۀ اردوگاه کلید خورد و
با بارش رحمت الهی تاکنون آبیاری این درختان به خوبی انجام پذیرفت . . .
ولی انتظار بچّه ها این بود که حداقل دوستانِ شورا و هیئت مدیره با خلوص و نیّتی مبارک و میمون به یاریِ این انجمن می اومدن/.
ما قراره به یک شهرِ بی بدیل تبدیل بشیم و دراین راه ما و من معنایی نخواهد داشت . . . !
همه باید با شور و نشاط برای اعتلای شهر آرزوها تلاش کنیم و خودمون رو از خمودگی و ایستایی رها کنیم ؛
با مردم رو راست باشیم . . . آسمانی خواهیم شد . . .
- ۹۸/۰۶/۰۵