خضـــری شهـر آرزوهـا

شهر ییلاقی خضری دشت بیاض،پیشانی سرسبز خراسان جنوبی«سرزمین سیب های بهشتی»

خضـــری شهـر آرزوهـا

شهر ییلاقی خضری دشت بیاض،پیشانی سرسبز خراسان جنوبی«سرزمین سیب های بهشتی»

خضـــری شهـر آرزوهـا

خداوندا ؛ دلهای ما را
به زیباترین نقطه هستی(بین الحرمین)پیوند بزن
.....................................................
حسن خسروی خضری
سر کوی یار خضری به حریم کعبه ماند
که به هر طرف کنی رو بتوان نماز کردن

بایگانی
پیوندها

نیم قرن از زلزلۀ مهیب شهریور47 گذشت . . .

حسن خسروی خضری (شهرآرزوها) | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۱۶ ب.ظ

بیرجند- ایرنا- 50 سال از زمین لرزه مهیب سال 1347 در منطقۀ

 خضری دشت بیاض استان خراسان جنوبی می گذرد اما هنوز هم داغ این حادثه

بر قلب بازماندگان آن هویدا است . . . 

زلزله خضری دشت بیاض

ساعت 14 و 17 دقیقه ظهر نهم شهریور سال 1347 است  . . .

ناگهان زیر پای زمین لرزید و تومار زندگی مردمانی که خسته از کار روزانه و آفتاب داغ تابستان به سایه خانه هاشان

پناه برده بودند را در هم پیچید ؛

اینجا کارشک است، روستایی در حوالی شهر خضری که سال 47 بر اثر زلزله به طور کامل ویران شد ،

مردمان این آبادی صبح نهم شهریور با هزار امید و آرزو چشم باز کردند اما هنوز به شب نرسیده چشمانشان را به روی

دنیا بستند و تمام آن آرزوها را با خود به خاک گور بردند . 

آنهایی که بخت یارشان بود و کارشان به اندازه چند ثانیه ای در مزارع به طول کشید؛ فرصتی یافتند که از آن طرف رودخانه

نظاره گر خاک شدن همسایه ها و بستگانشان باشند ؛

دیگر صدای کوبیدن شانه ای بر دوش تارهای قالیبافان روستا شنیده نمی شد، صدای گوسفندان ، گاوها و مرغ و

خروس ها هم خاموش شده و همه جا را سکوت مرگباری فرا گرفته فقط کورسوی ناله های کودکان و آواره گان را

می توان به زحمت شنید . 

قلعه تاریخی روستا که معلوم نیست چند هزار سال بر روی این زمین محکم ایستاده بود اکنون درهم شکسته و

به تلی از خاک تبدیل شده است ؛

نه اثری از مدرسه روستا و 50 دانش آموز قد و نیم قد آن مانده و نه صدای قهقهه کودکانی که بر دوش پدران

سواری می کنند به گوش می رسد . 

بارگاه امامزاده عبدالله کارشک تنها جایی است که گرچه نهیب زلزله را بر تن احساس کرده اما هنوز قسمتی از آن

باقی مانده است . . .

کسی نمی داند شب بعد از زلزله چند کودک جدا از آغوش والدین شان در این آبادی خوابیدند و چه خاندان هایی

ریشه کن شده است . 

اگر کسی می توانست آن شب را مستند نگاری کند حتما صحنه هایی از کودکان پدر مرده، زنان شوهر از دست داده و

مجروحانی که هر لحظه از آوار بیرون کشیده می شدند را ضبط می کرد تا تاریخ بداند که چه داغ بزرگی بر

دل این آبادی گذاشته است ؛

از دارایی مردمان این روستا بعد از 50 سال تنها سنگ قبری مانده که کل وسعتش به سه وجب هم نمی رسد ؛

حتی گذشت 50 سال هم، ترس را از تن بازماندگان دور نکرده و ظلمات بعد از آن هنوز بر سر کارشک که نیمی از جمعیتش

را به گور سپرده بود سایه دارد . 

یکی از بازماندگان زلزله سال 47 در روستای کارشک با کند و کاوی در خاطرات آن روز به خبرنگار ایرنا گفت:

کلاس چهارم ابتدایی بودم و آن روز معلم نداشتیم ، من به عنوان مبصر کلاس موظف به ساکت کردن دانش آموزان بودم

اما یکی از بچه ها زیاد شیطنت می کرد و من هم به همراه 2 نفر دیگر از کلاس بیرون آمدیم تا ناظم مدرسه را برای

ساکت کردن بچه ها صدا کنیم ، از درب مدرسه که آمدیم بیرون همین که چند قدمی جلو رفتیم ناگهان گردبادی آمد و

وقتی برگشتیم دیدیم که مدرسه با خاک یکسان شده است . 

محمد رحیمی ادامه داد: از مردم روستا فقط عده ای که در مزارع بودند زنده ماندند که هراسان خود را به محل خانه ها

رساندند تا به افرادی که زیر آوار مانده بودند کمک کنند ؛

وی با توصیف صحنه بیرون کشیدن جنازه ها از زیرآور گفت:

حدود 150 جنازه تا شب از زیر خاک ها بیرون کشیده شدند اما بعد سه روز مردم توانستند آنها را دفن کنند . 

این بازمانده از زلزله اظهار کرد: آن زمان مثل الان نبود که در عرض چند ثانیه بعد از زلزله نیروهای امدادی برسند و

کمک رسانی کنند ؛ بعد از دو سه روز بالگردی آمد، در آسمان دوری زد و رفت . 

وی تصریح کرد: برای رفع تشنگی مجبور بودیم آب مانده استخر را از پارچه ای صاف کرده و بنوشیم

برای اینکه گرسنه نمانیم هم از میوه های باغ ها استفاده می کردیم ؛

رحیمی با بیان اینکه مادر و خواهر تنها عضو باقی مانده از خانواده ام بودند گفت: آنها هنگام زلزله در ایوان منزل

مشغول توبافی بودند که فقط همان قسمت از منزل سالم ماند .

وی ادامه داد: از بناهای روستا فقط قسمتی از ساختمان امامزاده عبدالله به طور معجزه آسایی باقی ماند و

آن هم قسمت بالای قبر بود . 

این اهل روستای کارشک، دیدن جنازه های بی همراه را درد ناکترین صحنه آن روز دانست و افزود: بعد از چند روز

نیروهای شیر و خورشید آن زمان و ارتش به کمک مردم آمدند مجروحان را داخل یک کامیون کرده و به بیمارستان قاین

منتقل کردند و من هم که از ناحیه چشم و صورت دچار آسیب شده بودم با بقیه مجروحان همراه شدم . 

وی که اکنون حدود 60 ساله سن دارد در مقایسه میزان خدمات رسانی به زلزله زده ها در زمان حال و آن موقع گفت:

اصلا ما آنجا تختی ندیدم همه در محوطه بیمارستان سرگردان بودیم تا شاید کسی به دادمان برسد . 

وی بیان کرد: بعد از 2 سال به کمک یک مجمع خیران تهرانی، روستا بازسازی و خانه های تازه ساز تحویل مردم شد و

از آن زمان تاکنون مردم روستای کارشک در محل جدید سکونت یافتند ؛

با گشت و گذاری در قبرستان کارشک سنگ قبرهایی را می توان دید که کنار هم نام قربانیان زلزله را بر پیشانی تاریخ

حک کرده است،سال 1347 زمین لرزه ای به بزرگی 7،4 ریشتر، منطقه خضری دشت بیاض در استان خراسان را لرزاند که

منجر به کشته شدن 10 هزار و 500 نفر و تخریب 61 روستا شد .

"منبـــع خبــــــــر"

  • حسن خسروی خضری (شهرآرزوها)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی