برخی " خیانتها "همچون کنه بر دلِ تاریخ خضری دشت بیاض چسبیده اند ؛

چهارشنبه شب بود ؛

هوا گرم و ستاره ها مشغولِ دلدادگی ؛

نهم مردادماه سال یکهزار و سیصد و نود و دو . . .

دکتر احمدی نژاد برای برگزاری آخرین جلسه هیئت دولتِ دهم،وارد مشهد مقدس شد ؛

قراره ساعت هشت شب آخرین جلسۀ هیئت دولت باحضور تمامیِ اعضای کابینه در

جوار حرم مطهر و ملکوتی حضرت امام علی ابن موسی رضا (ع) برگزار بشه .

بچّه های خضری دشت بیاض و بخش نیمبلوک که سالها بود منتظر خبرِ خوش ارتقاء بودن،چشم به این جلسه دوخته تا

طبق شنیده های رسمی خبر مسرّت بخشِ ارتقاء بخش نیمبلوک به شهرستان رو از زبون دکتر احمدی نژاد بشنون ؛

همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت ؛

تعدادی از مسئولین شهر هم همون نزدیکا منتظر نتیجه بودن ؛

دل تو دلِ اهالی شهر نبود ؛

ساعت 9 شب

بچّه ها با کلّی خوشحالی منتظر بودن که از زبون حاجی خبرای خوب بشنون ؛

ولی اون شبی که میتونست خیلی از آرزوهامون برآورده بشه،به یکی از سیاهترین شبهای شهر بدل شد ؛

همۀ بچّه ها اشک ریختن و بعضیاشون از شدّت حسرت،تا صبح بیدار بودن ؛

به گفتۀ مسئولین استان،در اون جلسه در حالیکه استاندارِ وقت با یک اشاره میتونست رضایت خودش رو اعلام کنه

به بزدل ترین قهرمان تاریخ بدل میشه و دل هزاران انسان محروم رو می شکنه ؛

و اینجوری تمام آرزوهای شهرآرزوها در تنور خیانت سوختند ؛

و امروز بعد از قریب به 5سال انتظارات ما از مسئولین شهرمون دوچندان شده و در این مسیر همواره باید دچار اضطراب و

استرس باشیم ؛