ابر هست امّا امر نیست . . !
سلام بر زمستون و سلام بر ابرایی که در آسمون شهرم حیرون موندن و هنوز تکلیف پیدا نکردن که ببارن . . .
سال قبل قلّه های سیاهکوه پر از برف بود ولی نماز بارون در امتداد مهربونیای پروردگار اقامه می شد ؛
سال قبل به قول کشاورزا ، سالِ ما بود و خدا روشکر نعمت و رحمت ؛ فراوون
و امسال ،
فرشته های بارون منتظر نگاه آدمایی هستن که به فولاد ایمان دارن ولی به لطف پروردگار ؛ شکّ
قحطی بزرگ به زودی همه جا رو فرا می گیره و اونوقت دلهای فولادی باید در طوفان ندامت دست و پا بزنن تا شاید
چهره های سیاه و شیطانی اونا راه برگشتی رو پیدا کنه در حالیکه وقت گذشته و عذاب الهی تموم وجودشون رو فرا گرفته ؛
پروردگار عالم بارها در قران به زمین اشاره و از اون به عنوان مبدأ رشد آفرینش یاد کرده و اینکه مبادا کاری کنیم که برکت از
زمین رخت بربنده و خورشید به سردی گرایش پیدا کنه ! و روزگاری فرا برسه که دیگه کسی به عشق نیندیشه ؛
و بره های گمشده دیگه صدای هی هی چوپانی رو در بهت دشتها نشنون !
چه بر سر خضری دشت بیاض . . .
- ۹۶/۱۰/۰۸