روزیکه سیلاب پهنهٔ کالِ دهنه(لشکرگاه) رو تماماً فرا گرفت و خداوند همهٔ ما رو بهت زده کرد ؛
این روزا که توی سرزمین خضر بارون میاد،هوای دلها قشنگه و آسمون "آبی و زلال" ؛
توی بارون بی اختیار همه اینو میگن :
خدایا شکرت ، چقدر تو کریمی چقدر بلدی زیبایی بیافرینی
منم همینو گفتم،یکباره حسی از جنس شکر و عشق اومد و نشست تو دلم . . .
و لحظاتی بعد دیدم منم بارونی شدم ، بارونی از جنس شکر،از جنس عشق،عشق به کریم بودنش/.
دعای تمام مردم زحمتکشِ خضری دشت بیاض برای بارون اجابت شد و از دیشب بصورت مستمر داره بارون میاد و
من مثل همهٔ همشهریام مشغول شکرگزاری هستم ؛
این فوران نعمت به واسطهی اون خواستن هاست و یا امر دیگری،خدا میدونه وبس !
اما چرا حالا که خواستههامون برآورده شده شکر بارون رو بجای نیاریم؟
قطعا افراد زیادی،خصوصاً کشاورزان ودامداران این
شکرگزاری رو انجام میدن ؛
ولی بهتره به رسم دعای بارون و نماز بارون،نماز شکر بارون رو هم برگزار کنیم ؛
شاید بیربط نباشه که
پیشنهاد کنیم،این به خصیصهی فرهنگی ما تبدیل بشه که به مانند عزاداریهای خوب و
دسته جمعی مون،بعد از بارش برف و بارون همه باهم به نمازشکر بایستم وقدر بدونیم این نعمات الهی رو /.
- ۹۵/۱۱/۲۹