بار دیگر دستِ گلچینِ اجل،جوانی از مردستانِ خضر را به جهان باقی برد .
حسن خسروی خضری (شهرآرزوها) | شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ب.ظ
آخرین روزها حسین زمزمه ی فروش کامیون رو در سر داشت و به اهل بیت گفته بود که این آخرین سفریه که میره ،
بزودی برمی گرده و ان شالله با خانواده راهیِ کربلا میشه . . .
حسین رفت ولی رفتنی که دیگه هیچوقت نتونست شهرآرزوها رو ببینه ؛
حسین در حالیکه در جادّه های شمال داشت به خانواده و آرزوهایش فکر میکرد فرشتهٔ مرگ با در دست داشتنِ
نامهٔ سرنوشت،روحش رو سوار بر بالِ تقدیر به آرامی از دنیایِ مصیبت ها به برزخِ بی انتها برد ؛
نگاههای غمناک و خاکستریِ ساعدی ها اونقدر داغ و دلتنگ بود که هر دلی رو به آتش می کشید و یادآوری می کرد که
آی آدما خیلی به این دنیایِ پُر معصیت و بی وفا دل نبندید که به همین زودی دیر میشه بگونه ای که حتّی
فرصتی کوتاه هم پیش نمیاد که بگوییم : استغفرالله ربی و اتوب الیه
حسین رفت ، حسن ماند و دنیایی پر از خاطره هایِ برادرانه
حسین رفت ، محمد ماند و رمضان ؛ و نگاههایی که به قابِ خاطره ها خیره شده . . .
خداوند به خانواده های عزیزِ ساعدی ،اسداللهی و سایر فامیل وابسته صبرِ قرآنی عطا فرماید/.
بزودی برمی گرده و ان شالله با خانواده راهیِ کربلا میشه . . .
حسین رفت ولی رفتنی که دیگه هیچوقت نتونست شهرآرزوها رو ببینه ؛
حسین در حالیکه در جادّه های شمال داشت به خانواده و آرزوهایش فکر میکرد فرشتهٔ مرگ با در دست داشتنِ
نامهٔ سرنوشت،روحش رو سوار بر بالِ تقدیر به آرامی از دنیایِ مصیبت ها به برزخِ بی انتها برد ؛
نگاههای غمناک و خاکستریِ ساعدی ها اونقدر داغ و دلتنگ بود که هر دلی رو به آتش می کشید و یادآوری می کرد که
آی آدما خیلی به این دنیایِ پُر معصیت و بی وفا دل نبندید که به همین زودی دیر میشه بگونه ای که حتّی
فرصتی کوتاه هم پیش نمیاد که بگوییم : استغفرالله ربی و اتوب الیه
حسین رفت ، حسن ماند و دنیایی پر از خاطره هایِ برادرانه
حسین رفت ، محمد ماند و رمضان ؛ و نگاههایی که به قابِ خاطره ها خیره شده . . .
خداوند به خانواده های عزیزِ ساعدی ،اسداللهی و سایر فامیل وابسته صبرِ قرآنی عطا فرماید/.
- ۹۵/۰۶/۲۰
خبر و حادثه خیلی ناگواری بود. خدا به خانواده اش صبر بده.