از حقّ نگذریم . . .
در مورد شعری که بنده در شب نیمه شعبان قرائت کردم چند موضوع قابل بحثه ؛
شعر از سه قسمت شکل گرفته بود . . .
قسمتِ طنزِ اون مربوط میشد به جناب آقای محمّد حبیبی که با توّجه به جنبهٔ بالای ایشون
نسبت به سایر دوستانِ شورا،نام ایشون در شعر مورد استفاده قرار گرفته و البته باعث شکل گرفتنِ
لبخند بر لبانِ تشنهٔ همشهریان شد و این یعنی نمرهٔ قبولی به قسمتِ اوّل شعر .
در قسمتِ دوّم شعر از برخی مسئولینِ سابق انتقاد شده بود،مسئولینی که بارها چشمشون رو بر حقّی که
شایستهٔ خضری دشت بیاض بود "بستند .
تشویقِ همشهریان و رضایتِ 98درصدیِ ایشان نشون داد که این قسمت هم به درستی در شعر جای گرفته است .
قسمت سوّم و مهمترین قسمتِ شعر اشاره داشت به مظلومیّت شیعه و مظلومیّت مقام معظم رهبری(مدظله العالی) که
به گفتهٔ همهٔ دوستان (بویژه حجه الاسلام فیض آبادی)بسیار تاثیر گذار و عمیق بود و این نشان از مثبت بودنِ قسمتِ آخر شعر بود .
اینکه در هر اجتماعی یک یا چند نفر، مخالفِ جهتِ سایرین شنا کنند بسیار طبیعیه و البته به فرمودهٔ مقام معظم رهبری
وجودِ این دوستان در نهایت باعثِ رشد و تعالیِ جامعه خواهد شد . . .
بعد از اون شبِ بارونیِ خاص دوستانی با برداشتهای سطحیِ خودشون از شعرِ بنده،خواستن آقای حبیبی رو به واکنش
وادارن و با تماس های خودشون برخی مسئولان رو علیه بنده تحریک کردند که ازین بایت هیچ ناراحت نیستم و معتقدم به اینکه :
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
- ۹۵/۰۳/۰۹